مش مسیب نیک بخش

مش مسیب نیک بخش

پژوهشی--تاریخی --اجتماعی-- ادبی --فرهنگی
مش مسیب نیک بخش

مش مسیب نیک بخش

پژوهشی--تاریخی --اجتماعی-- ادبی --فرهنگی

خاطرات دانش آموزان این بار توسط مهندس کشاورزی


ما خاطرات داتش آموزان را نوشتیم جناب مهندس کشاورزی را بردیم به سالهای کودکی و دانشجویی که ایشان هم دست بقلم شدند و پس نوشته های ذهنشان از آن سالها را برای ما قلمی کردند و ما نیز برسم ادب تحویل بینندگان خوش ذوق خود می دهیم تا از این نوع خاطرات هم لذت ببرند و هم برای ما بنویسند تا دیگرا نیز لذت ببرند.
باز هم از مهندس کشاورزی تشکر می کنیم

خاطره یکسان پدر وپسر:
باسلام در کلاس اول دبستان در شهر مقدس قم اواخر پاییز معلم مارا دریکروز ابری به حیاط مدرسه هدایت وبافاصله 3متری روی اجرفرش حیاط مدرسه نشانده وبه ما دیکته گفت .همگی تعجب کردیم که چراامروز دیکته را در حیاط مدرسه مینویسیم .نگو امتحان ثلث اول بوده .سالها بعد که پسرم در کلاس اول درس میخواند شب به اودیکته میگفتم وهیچگاه کمتر از 18 نمیگرفت .حتی بعضی وقتها اوبمن دیکته میگفت ومن لغات را غلط نوشته واو دیکته مرا تصحیح میکرد .جالب بود سر کلاس نمره دیکته اش همیشه کمتر از 13 میشد واین باعث تعجب بود .بالاخره طاقت نیاورده وگفتم میلاد چرا درخانه نمره عالی ودر سر کلاس گند میزنی ؟

.فکر میکردم شاید خانم معلم داری لهجه باشد ولی پسرم گفت :چون میز ما3نفره است ومن دروسط مینشینم وقت دیکته خانم معلم مرا دوزانو روی زمین نشانده واز نیمکت بجای زیر دستی استفاده میکنم .بلافاصله یاد کف حیاط مدرسه مان افتادم ودریافتم که پسرم وقتی دوزانو در کف کلاس مینشیند بخوبی گفته های معلم را نمیشنود .صبح روز بعد بااوبه مدرسه رفته  وبامعلمش صحبت وجریان دیکته کلاس اول خودم را به اوگفتم .راستی چرا مااز کودکی به کودکانمان راه دزدی را میاموزیم .چون در امتحان نهایی دانشگاهیمان که در سالن بزرگی برگزار میشد ودانشجویان رشته های مختلف حضورداشتند فاصله صندلیها از هر جهت کمتر از یکمتر بود وتنها دانشجویان ایرانی بودن که در بهم رساندن وتقلب بودند چون از کلاس اول دبستان در موقع امتحان با فاصله زیاد ازهم نشسته بودند ودر امتحان نهایی دانشگاه تلافی میکردند .

دوشنبه ۲۴ فروردین۱۳۹۴ ساعت: 11:39توسط:محمد تقی (محسن)کشاورزی
باسلام روز اول مدرسه وروز اخر دانشگاه گریه کردم .روز اول مهر 1337 بخاطر ترس از مدرسه وروز 20 اسفند 1359 بخاطر خدا حافظی با درس وکلاس ومیز
 وب سایت   ایمیل 
خاطرات دانش آموزان مامونیه


دوشنبه ۲۴ فروردین۱۳۹۴ ساعت: 11:37توسط:محمد تقی (محسن)کشاورزی
سلام من کلاس اول ابتدائی را درقم اموزشگاه ادیب شروع کردم وروزاول مدرسه که تازه چندروزی بود شهرنشین شده بودم بهمراه خواهر بزرگترم به مدرسه رفتم وپس از حضور درکلاس وحشت زده شده وسریعا به طرف حیاط مدرسه دویدم درانجابود که اقای کاظمی ناظم مدرسه دستم راگرفت وبه سمت باغچه برد تا گلی برایم بکند ومن گریه کنان تادستم رارها کرد از مدرسه فرار وتا خانه مان که حدود 500مت بود دویدم وباهمان حال وارد حیاط شدم .مادرم که متوجه حضور من شده بود دستهایم را محکم چسبیده ودلیل گریه ام را میپرسید .خلاصه کلام تا بعداز نهار ازادانه به بازی مشغول بودم که ناگهان سر وکله مش ممد فراش با 2متر قد پیدا شد ومرا مثل یک پر کاه روی دوشش انداخت وگریه کنان به مدرسه برد .برای چندین روز متوالی کارمادر وخواهرم این بود که مرا دراب انبار خانه اویزان کنند تا مجبور شوم به مدرسه بروم .خواهرم میگه عجب شانسی اگه داخل اب انبار میافتادی چه کسی میخواست ترا نجات دهد

بازهم 13 بدر 94 و احمد آباد فصیح و حاج احمد فصیح و ما .....

  13 فروردین سال 94  روز طبیعت در زرندیه

مردم مامونیه طبق سالهای قدیم در روز 13 فروردین با اعضای خانواده بدامان طبیعت می روند و یک روز خوب را سپری می کنند .

در این روز 2 مسیر پر ترافیکی را بخود می بیند یکی جاده خشکرود و دیگری جاده پایین مامونیه .

ما هم در این روز بهمراه چند خانواده در احمد آباد فصیح مکانی خوب را برای یک روز بیاد ماندنی در نظر گرفتیم .

البته من زودتر از بقیه این مکان را انتخاب کردم و بقولی لوازم اولیه را در آنجا پهن کردم تا دیگر اعضای خانواده برسند .

احمدآباد فصیح مکان تفریحی خوبی دارد و متعلق به شخص حاج احمد فصیح است که یکی از افراد خوشنام در زرندیه و یکی از کشاورزان پرتلاش در استان مرکزی است .

در این روز در این مکان خانواده ها می آیند و یک روز را زیر درختها و سبزه زارهای احمد آباد به خوبی و خوشی سپری می کنند .

این مکان همه جور امکانات برای مسافران فراهم شده است مثل دستشویی--آب لوله کشی در چند نقطه--آبگرم--توالت فرنگی برای پیران و ....

از همه مهمتر فرزند آخر جناب اقای حاج احمد فصیح بنام کامران فصیح با روی حوش آمدند و از ما اجازه گرفتند که وایفای خود را روشن کند که مردم بتوانند از اینترنت استفاده کنند این یعنی اوج یک روز بیاد ماندنی برای جوانها بود  که با شنیدن این خبر هورا کشیدند و آقا کامران و حاج احمد را دعا کردند.

                              54t0t0nyi5kp041utuj3.jpg         b0zsqa4qjtw9c23ei5t.jpg pdr6wor4v4myqwnxkpr.jpg jrgwxl51d28h3lftcr7.jpg 

                                               jxsctz89ritmaucmbklt.jpg

راستی چقدر خوبند مردانی مانند حاج احمد فصیح که این خیر رسانی را به فرزندان خود یاد داده اند که فرزندان نیز مانند پدر در خدمت رسانی بمردم پیش قدم هستند.

با اجازه آقا کامران وارد دفتر ایشان شدم و دو قفسه پر بود از لوح ها و تقدیر نامه ها یی که از مسولین کشور و استان مرکزی و شهرستان زرندیه قاب شده بود و زیبایی خاصی به قفسه ها می داد و اجازه گرفتم که چند عکس از اینها بگیرم و با کمال خوشرویی پذیرفت و ماهم برسم ادب این 3 تصویر را در اینجا بیادگار می گذاریم تا نام حاج احمد فصیح و احمد آباد فصیح برای همیشه در این جا بماند .

در پایان روز هم زباله ها را در سطلی که آنجا گذاشته بودند گذاشتیم ولی باز هم بعصی از افراد دستشویی را کثیف کرده بودند که بسهم خود ار این خانواده پوزس می خواهم .

ان شاالله تا سال دیگر حاج احمد و مردم  ما زنده باشیم تا دو باره مزاحم آنها بشویم  

 

خاطرا دانش آموزان در مامونیه

خاطرات دورا ن دبیرستان

اینها هم دنباله همان مساله های وایبری است که ایبار خاطرات دوستان در سطح دبیرستان است .

 بازهم بدون دخل و تصرف گذاشته می شود.

جواد متاعی: حاج ابراهیم سلام خاطره آی از دوره دبیر ستان بنویسم که خالی از لطف نیست, ]

جواد متاعی: من یه سگ داشتم. که هر جا میرفتم دنبال من میآمد کلاس دوم دبیرستان بودم. یک روز. سگ همراه. من آمد مدرسه. آن روزها مدرسه دیوار نداشت. آن روز. سگ با من آمد سر کلاس اتفاقا زنگ اول ادبیات داشتیم که دبیرش آقای برجستیان بود نمی دانم اگر در قید. حیات است خدا حفظشان. کند واگر هم فوت کرده خدابیامرز. دس. خلاصه آن روز آقای برجستیان از شانس من. زودتر آمد سرکلاس. سگ هم. زیر پای من نشسته بود. سگ به محض. دیدن آقای برجستیان شروع کردبه وق وق کردن. آقای. برجستیان. سوال کرد سگ مال کیه. هیچ کس جواب نداد. تا. اینکه. گفت بچه ها از میز. جلو. یکی یکی برن. بیرون. من سر میز سوم نشسته بودم. بچه ها رفتن تا نوبت به من رسید به محض اینکه من پا شدم سگ هم بلند شد. دنبال من راه افتاد آقای برجستیان گفت متاعی سگ رو بیرون کن و من رو. فرستاد پیش آقای مهندسی. شما چشمتان روز بد نبیند(جواد متاعی کارشناس در شرکت سپید گچ ساوه)

اقای غلامرضا مجدی معلم علوم بود من میز اول بودم دستشو گذاشته بود روی میز ما و داشت درس میداد من دیدم دستاش خیلی مو داره گفتم یه مو از دستش جدا کنم داشتم مو را جدا میکردم که اماده بشه برای کشیدن . اماده شد یعنی از بقیه موها جدا شد فقط کافی بود بکشی که چنان سیلی خوابوند تو گوشم که نگو.حسرت کشیدن اون موی دست تو دلم موند(مجید فتح الهی کارشناس ارشذ)

یک خاطره'''' یه روز تو حیاط دبیرستان معلم نشسته بودم که سید میثم کمالی که دیر رسیده بود و ما هم معلم نداشتیم سلام کرد و گفت امتحان میان ترم داریم باید زود برم کلاس' چند دقیقه نگذشته بود که دیدم داره فرار میکنه سمت درب خروجی'(مظاهر موصولی کارشناس مکانیک )

رفتم بیرون مدرسه گفتم چی شده؟ گفت هفته گذشته قرار بود آقای نیک بخش امتحان میان ترم بگیره که افتاد واسه این هفته' آقای نیک بخش میره سر کلاس که امتحان بگیره دوباره با اعتراض بچه ها روبرو میشه که با پاره کردن برگه های امتحان به دفتر بر میگرده' من که دیر رسیده بودم با این صحنه تو کلاس روبرو شدم' به بچه‌ها گفتم الان میرم دفتر درستش میکنم' به محض ورود به دفتر آقای نیک بخش که پشتش به در بود گفتم آقا چیزی شده؟ که چشمت روز بد نبینه' آقا نیک بخش هم پایه چسب رو از رو میز بر میداره و ''(مهدی دوستدار........)

با عرض سلام خدمت دوست عزیز اقامهدی دوستدار من توی دفتر مدرسه بودم میثم کمالی اون روز اصلا توی کلاس نبود ولی سابقه خوبی توی کلاس نداشت دیر اومده بودمدرسه اقای سرمدی فرستاده بودش دفتر که از. بخت بد اقای نیکبخش توی دفتر بود کفت کمالی همه اتیشو زیر سر تو بوده بعد بایه جسبو برت کرد طرف میثم(مظاهر موصولی کارشناس مکانیک)

خاطرات دانش آموزان مامونیه

در ایام عید دوستانی در گروه زرندستان هر شب پیرامون مطلبی بحث می کنند و نظرات خود را عنوان می کنند در یکی از این شبها ما مطلب زیر را عنوان کردیم :

هر یک از ما خاطره ای از دوران ابتدایی را عنوان کند و یکی از دوستان که دست به شعردارد بهترین خاطره را انتخاب کند و آنرا به نظم در آورد و در اینجا به اشتراک گذاشته شود این خاطره نویسی تا پاسی از شب ادامه داشت و افراد زیر خاطرات خود را نوشتند که ما در این صفحه باز نشر می کنیم .

هیچگونه کلمه یا حرفی اضافه یا کم نشده است : 

،یک بار من و فضل اله مبصری وابولفضل ریاض شیشه های مدرسه را می شکستیم. که توسط مرحوم حاج علی اکبر منصوریان که پشت. آب انبار آسیاب. داشت دستگیر شده تحویل. مرحوم ثنایی داد. با کلی مکافات. مرحوم حاج طالب پدرم خسارت آن را دادند( جواد متاعی دیپلم از سپید گچ ساوه)

 

 محسن: سلام
من چهارم ابتدایی با خدا بیامرز دکتر صعودی بودم
ایشون تو کلاس هرکی سکه از جیبش میوفتاد زمین ، میگرفت و بعد با جمع اوریش واسه بچه ها شکلات میخرید
محسن: یه روز نوبت من بود درس جواب بدم
محسن: یک عالم پول خرد ریختم زمین که جو کلاس بهم بخوره ولی ایشون رکب نخورد(محسن صاحبدل دانش آموخته کشاورزی شغل آزاد)

من داشتم میرفتم کارنامه ثلث اخر سوم ابتدایی از دبستان بگیرم، در راه پسر کوچک اقای اشعه شعار، گفت بدو که الان تموم میشه، من هم باورم شده بود و میدویدم که کارنامه ها تموم نشه(سید جاسم قاری کارشناس کشاورزی شغل آزاد)

تازه تلفن اومده بود یه روز که نرفته بودم مدرسه با خودم گفتم مزاحم مدرسه بشم از خونه مادر بزرگم زنگ زدم مدرسه اقای عبدالله مبصری گوشی را برداشت بهش گفتم اینهمه بچه ها را کتک نزنین گفت تو را میشناسم گفتم کی هستم گفت مجید هستی منم با اعتماد به نفس گفتم نه یهو گفت مجید گفتم بله.........فرداش.......(مجید فتح الهی کارشناس ارشد )

 

من رفته بودم برای اول ابتدایی  ثبت نام کنم منصور اقبالیون دم در آب انبار به من گفت کجا میری گفتم براثبت نام میرم گفت نرو اونجا میکشن منم ترسیدم سال اول کلا فرارکردم ورفوزه شدم(سعید ریاض دیپلم شغل آزاد)

حاج ابراهیم سه ماه تعطیلی که میشد من و فضل اله. مبصری. هر آنچه آقای ثنایی در طول. سال از جیب دانش اموزان در آورده بود. از کمد دفتر. مدرسه کش میرفتیم(جواد متاعی)

من کلاس پنجم بودم اقای طلعت بخش که مستاجر اوس اصغر بیات بود معلم ما بود املا می گفت می داد من تصحیح می کردم اقای اباصلت سلمانیان همیشه صفر می شد به من می گفت دفتر ما را یعنی خورشید ابادیها را غلط نگیر ما هم برات قاپ میاریم

اون موقع بهترین قاپها در خورشید اباد بود ما هم قبول کردیم تا اخر سال قاپ ما رو براه بود(خودم)

خدا حفظش کنه)آقای مظفر نیک بخش معلم ما بود.یکی از بچه ها دیر اومد سر کلاس.آقا مظفر گفت چرا دیر اومدی؟ گفت آقا ساعتمون رفته بود جلو.منم فضول بودم گفتم که آقا اگه ساعتشون جلو باشه باید زودتر بیاد نه دیرتر.بعد که از کلاس اومدیم بیرون با اون همکلاسی دعوا کردیم و بعدش تا سال سوم که همکلاس بودیم دوستای خیلی خوبی شدیم(یاسر توکلیان کارشناس مدیریت صنعتی کارمند منابع طبیعی)

 

 در کلاس  اول اقای کریم بیات سرمدی سر کلاس میگفت من یه دستگاهی دارم که هر کار بدی توی خونه انجام بدید من میبینم ، یکبار که با خانواده رفته بودیم منزل ایشان ، به محض ورود من به پسر ایشان گفتم اون دستگاهی که بابات ما را میبینه کجاست ؟(ایزدمهر فرزانه دکتری بیولوژی استاد دانشگاه)

 

 

سلام صبح به خیر یک خاطره از پنجم ابتدایی 
سال 57 کلاس پنجم بودم ومعلم ما آقای ابراهیم مطیع بود امتحان علوم داشتیم و 19.5 نمره نوشته بودم ونیم نمره مانده بود دیدم یکی از هم کلاسیها تقلب میکنه من هم روی نیمکت امتحان میدادم شروع کردم به تقلب بعداز چند دقیقه که هنوز پاسخ را پیدا نکرده بودم ورقه از دستم گرفته شد آقای مطیع بود که چندین بار گفته بود میز جلو درست بشین و کم کم صندلی را جلوتر آورده بود ولی من نفهمیده بودم من را از کلاس بیرون کرد هم کلاسیها خیلی خوشحال بودند و برایم شعر درست کردند آقای مطیع زیر برگه نوشت نمره اصلی شما 19.5 است ولی بدلیل تقلب 15 میشود و در کل خیلی از ایشان درس گرفتم درس زندگی وخیلی آقای مطیع را دوست دارم انشاالله خدا حفظش کنه(مهندس داود منصوری مهندس برق قدرت رییس شبکه برق در استان مرکزی)

 

تشکر از فرماندار زرندیه مهندس کردی

 تقدیر و تشکر از جناب فرماندر محترم زرندیه جناب مهندس کردی 

  

به رسم تربیت دینی و خانوادگی که اگر کسی به شما خوبی می کند از آن قدر دانی کنید تا به کار دلگرم شود و بداند کار خیر را جزا در همین دنیا و آن دنیا دهند بر آن شدیم از جناب مهندس کردی فرماندار محترم شهرستان زرندیه یک تشکر ساده و معمولی داشته باشیم.

شنیده می شود ایشان برای رفاه مردم زرندیه ساعتها وقت خود را می گذارد تا مردم با آرامش سر ببالین نهند .

از مسولین استان مرتب می خواهد که توجه بیشتری به این شهرستان کنند و از مسولین ادارات می خواهد رفاه همشهریان در اولویتشان باشد .

بطور مثال عابر بانک کنار فرمانداری کار پسندیده ای است که افراد ازآ ن استفاده می کنند یا فروشگاه تعاونی روبروی فرمانداری نیز کار خیر دیگری است و یا چراغ گذاری ورودی اتوبان تهران به مامونیه اگر چه دیگران نیز زحمت می کشند ولی ما به بالاترین مقام اجرایی می گوییم و ایشان هم قطعا به مدیران اجرایی زرندیه منتقل خواهد کرد .

برای همه خدمت گزاران در زرندیه در این پایان سال آرزوی سلامتی و بهروزی از درگاه ایزد منان داریم و سال جدید را به همه آنها تبریک و تهنیت می گوییم . 

تیمهای ورزشی سال 50--51 دبیرستان دکتر مهران مامونیه

تصویر زیر در سال تحصیلی 50 --51 دبیرستان دکتر مهران مامونیه است که دو تیم فوتبال سیکل اول و دوم آنزمان با هم مسابقه ای بر گزار کردند که تیم سیکل دوم پیروز شد.

 

ردیف ایستاده از راست:مرتضی کاشفی--سیاوش آموزگار--عبدالله مبصری--فضل الله هزاری--مرتضی صعودی--امیر ساعدی--ابوالفضل برنده--سید ابراهیم محمودی-سید منصور رضوی--جعفر منتصر--قاسم روشنایی

ردیف پایین:آقای تسبیحی-- داود وظیغه دار--فرامرز فتح اللهی-محمد آتشکار--احمد شاکر--ابوالفضل ریاض الحسینی--دلاور مختاری--اسدالله فرزانه==آقای فرجی 

ردیف جلو:عباس صدرایی --محمد مصفا--قربانعلی صاحبدل--عباس فغانی 

لازم بذکر است این عکس را آقای حاج قربانعلی صاحبدل با سلیقه نگهداشته و برای ما از طریق وایبر فرستاده است از ایشان تشکر می نماییم.

منتظر عکسهای دوستان هستیم.

متاسفانه آقای سیاوش آموزگار در سال قبل بر اثر سکته فون نموده اند برای ایشان و پدرش حاج احمد آموزگار و مادرش  مرحومه سکینه خانم که خیلی از بانوان مامونیه را قرآن خوان کردند و احکام یاد دادند طلب آمرزش داریم.

مکه رفتن چند نفر از مامونیه در 65 سال قبل با شورلت جنگی مرحوم حاج طالب ریاض الخسینی

مکه رفتن عده ای از مامونیه ای ها با شورلت جنگی حاج طالب

ف . فرزانه

  جنگ جهانی اول که تمام شد ، تعداد زیادی جیپ و کامیون  دست دوم  که از جنگ باقی

مانده بود وارد ایران شد. در آن روزگار بی ماشینی غنیمت بود  . چون که تازه و کم کم

، ماشین جای شتر والاغ و استر را می گرفت. اما سر و کله زدن راننده های ناوارد و بی

تجربه با این خودروهای کهنه و زوار در رفته ،  مثنوی هفتاد من کاغذ است و داستان

های درازی دارد که پدران ما در همه جای  ایران مصیبت هایی از آن را به یاد داشتند

یکی از این کامیون ها با مارک شورلت بی دماغ ، نصیب مرحوم حاج طالب ریاض

الحسینی شد . خودش که رانندگی بلد نبود  مرحوم حاج گدا علی را به عنوان شوفر

به کار گرفت .

معلوم نیست به ذهن چه کسی رسید ه بود و پیشنهاد چه کسی بود که  با این کامیون بروند

مکه.چو افتاد که عده ای با ماشین حاج طالب می خواهند بروند مکه وتعداد به ده ، دوازده

نفر رسید  و بنا شد با همان ماشین بروند تهران و تذکره ( گذرنامه)بگیرند . فکر می کنید

سرعت این شورلت چقدر بود ؟ هر چه بود در سر بالایی رودخانه شور سه نفر دزد

جلو ماشین را گرفتند و همه را  را لخت کردند .

تعریف می کردند  حاج میرز حسن ( نیک پی ) که از همه قلچماق تر بود  تا بلند شد

دزدها با سه تاچوب سر جایش نشاندند . حاج  سید دخیل که بلند شد ، یکی از دزدان گفت

سید بشین ، با تو کار نداریم .

تنها کسی که به او دست نزدند حاج سید دخیل قاری بود که عمامه سیاه داشت و معلوم بود

سید است . حتی گیوه ها ی ما را هم در آوردند وبردند . سید دخیل داد زد آی لوطی ها

لا اقل پوزارهای ما را بدهید .  دزدان هم نامردی نکردند و چند تا لنگه کفش  تا به تا را

پرت کردند و رفتند

معلوم نیست این ها به زرند بر گشته بودند یا از همان راه  به تهران رفتند. در هر صورت

تذکره ها آماده شد و همگی عازم خانه خدا شدند .

سال 1328 بود و مسیر از زرند به کرمانشاه و عراق و از آن جا به مرز کویت و عربستان

در عراق مجبور شده بود ند دوازده تا الوار بخرند برای این که ماشین توی رمل (شن) گیر

نکند 

می گفتند هر ده ، دوازده کیلومتر راه ماشین توی شن گیر می کرد و ما مجبور می شدیم

پایین بیاییم  و الوار ها را زیرماشین  بخوابانیم و و با چه مصیبتی هل بدهیم تا از رمل

خلاص شویم 

این سفر مکه سه ماه طول کشید . وقتی بر گشتند حاج طالب و شوفرش حاج گداعلی

رفته بودند پیش فروشنده ی کامیون که ارمنی بود و او را موسیو صدا می زدند . گلایه و

شکایت کرده بودند که اگر پیاده می رفتیم راحت تر بودیم  . از این جا تا مکه همه ی راه

را با هل رفتیم وبا هل  بر گشتیم .

حاج طالب گفته بود ، موسیو با تعجب آمد توی اتاق کامیون ، نگاهی کرد ودست زد به کمک

، پرسید این را زدید ؟

گفتیم نه . این چیه ؟ گفت مرد مومن این کمک دفرنسیاله دیگه . اگر این رازده بودید ،

زور ماشین زیادتر می شد . هل دادن لازم نبود . تازه فهمیدیم ، ای بابا ...

همشهری هایی که آن سال با این شورلت جنگی حاجی شدند عبارت بودند از : شیخ

محمد یاسینی .حاج سید دخیل قاری . حاج طالب ریاض الحسینی . حاج گداعلی روزبهی .

حاج اصغرتبرائی .حاج احمد آقا بصیر . حاج آق جعفر مرتضوی .حاج غلامحسین

توکلیان . حاج میرزا حسن نیک پی و حاج سیداشرف کشفی

 نقل از :http://sarshenasan-mamniye.blogfa.com/


خدماتی دیگر از مرحوم حاج میرزا حسین کشاورزی در زرندیه به قلم فرزندش مهندس کشاورزی

در پی درج نامه فرزند مرحوم حاج میرزا حسین کشاورزی در این پایگاه نامه تشکری از جناب مهندس محسن کشاورزی دستمان رسید که گوشه های دیکر از خدمات پدر  در زرندیه را برشته تحریر در آورده است حیفمان آمد این خدمات پنهان بماند با اجازه مهندس نامه ایشان را در معرض دید همشهریان و همه بازدیدکنندگان قرار می دهیم تا بدانیم که نام بزرگان و خدمتگذاران باید همیشه در یادها بماند .

راستی چه آسان می توان دلی را شاد کرد و نامی را زنده نگه داشت و کار خیری انجام داد .یکی باهزینه یکی با بدست آوردن دل هموطن و یکی با وقت گذاشتن و یکی ......... 

 



باسلام به همولایتی عزیز وباتشکر از درج اظهاران بنده در وبلاگ راجع به پدر مرحومم

-ازدیگر خدمات ان زنده یاد ساخت مسجد در روستای رحیم اباد پرندک واحداث

پل اجری قوسی برروی رودخانه حسن اباد چای در مسیر قدیم جاده تهران

ساوه که تا چند سال پیش اثاری از پل و کوره اجرپزی ان را دیدم -دردهه 40 زمانی که استوار

قندفیلی رئیس پاسگاه ژاندارمری که در ان زمان در اسیابک بود ، در یکی ازساعات اولیه یک شب

زمستانی ایشان با چند نفر سرباز از زاویه به سمت اسیابک در حرکت بودند وباران شدیدی در حال

بارش بود وناگهان سیل در رورخانه جاری گردید به طوری که پل احداثی بتنی توسط وزارت راه

بصورت کامل ویران ولی پل قوسی اجری پابر جاایستاد -راستی حالا که نام استوار قند فیلی به

میان امد یادم افتاد که زمین پاسگاه نیز توسط ان زنده یاد اهدا گردیده بود .خوب به خاطردارم مرحوم

عبداله کاظمی فرزند مرحوم مشهدی اصغر که هردو را  خدابیامرزد سلمانی شریف روستایمان بودند

،دریکی از روزهای تابستان از مزرعه به روستا برمی گشتم ، گفت:دیدم پدرت روبروی زمین بیمارستان

درحال ساخت زیر سایه دیوار نشسته ،سلام کرده گفتم حاجی خسته نباشی -درپاسخ گفت

خستگی من زمانی به در میرود که اولین مریض وارد بیمارستان شده ،بهبود یابد واز بیمارستان

خارج شود .تازمانی که مرحوم کاظمی زنده بود ،بیاد دارم هروقت ایشان را درروستا میدیدم وسلام

میکردم :اول می گفت خدارحمت کند حاجی را ،سپس دیده بوسی میکرد وجواب سلامم رامیداد . یادم

هست زمانی خبر فوت مشهدی اصغر را به پدرم دادم ، درحای که در رختخوابش نشسته بود ،به

ارامی سرش را روی بالش گذاشت  وبرای ان مرحوم فاتحه ای خواند -روح هر سه نفرشان که

مردان بزرگ وخدمتگزاری بودند شاد شاد شاد

بیایید نارحتی هایمان را روی کاعذ بنویسم ........

         یک راهکار 

برای همه ما زمانهایی پیش می اید که احساس می کنیم فشار فکری و دغدغه های زندگی بد جوری عرصه را بر ما تنگ کرده است . انگار همه اتفاقات بد با هم دربست گرفته و راهی زندگی مان شده اند.نوشتن هم شما را بیمار می‌کند!

                            

 

 

 

نه حرفی داریم نه حتی حوصله ای ،مسلما با ادامه دادن این روند کاری که از پیش نبرده بلکه حجم ناراحتی و اندوه را بیشتر هم می کند .

بیایید این بار ناراحتی های مان را روی یک کاغذ بنویسیم. بدون شک وقتی روی کاغذ می ایند از حد تصورمان کوچکتر بوده و راه حلی را به ذهن می رسانند.

همایش فرهنگی - ادبی اهل قلم ساوه – زرند – خرقان ونوبران

 اطلاعیه  

          

  

همایش فرهنگی - ادبی اهل قلم ساوه – زرند – خرقان ونوبران  روز سه شنبه مورخ 14/11/93 از ساعت 15 در تهران خیابان قزوین – 16متری امیری خانه فرهنگ شبیری-جی طبقه سوم برگزار خواهد شد .به این وسیله از همه علاقه مندان دعوت می شود در این همایش حضور بهم رسانند.ازاطلاع رسانی همشهریان عزیز به دیگران پیشاپیش سپاسگزاریم.

افرادی که علاقه مندند مطالب آنان در کتابی که برای این همایش در نظر است چاپ شود.درج گردد، فایل word آن را که با فونت  b lotusتایپ شده تا مورخ 5/11/93 به نشانی پست الکترونیکی زیر ارسال نمایند.

Ah1337@chmail.ir یا     cheraghi@zarandestan.ir ارسال نمایند.

باتشکّر

 شورای مدیریت : خسروامیرحسینی- محمدعلی چراغی – علی سیفی وعبادی


افتتاح مرکز درمانی حاج سید جعفر مرتضوی مامونیه در سکوت خبری

مرکز بهداشتی و درمانی حاج سیدجعفر مرتضوی در شهر مامونیه  افتتاح شد.
این مجتمع از سال گذشته در ساختمان پیشین درمانگاه مأمونیه در زمینی به مساحت 500 متر مربع توسط دکتر مرتضوی خیر نیکوکارشروع وبا صرف هزینه 600میلیون تومان از نو ساخته  و به بهره برداری رسید.طراحی این این مجمتع به گونه ای است که امکان افزایش طبقات به راحتی میسر باشد.

بر خود فرض می دانیم که ازخداوند بزرگ علودرجات برای مرحوم حاج آقا مرتضوی مرد نیک اندیشی که سالیانی متمادی دستگیر نیازمندان شهرستان بوده مسئلت نماییم وهمچنین برای ورثه بزرگوار خیر صاحب فضل و ادب ودانشش بخصوص سرور ارجمندمان جناب دکتر مرتضوی طلب سعادت سلامت وطول عمر را از خداوند بزرگ بخواهیم. باشد تا خداوند بزرگ مزد زحمات و هزینه کردشان را هزار چندان نماید.

وامید واریم تجهیزاتی را که دانشکده علوم پزشکی ساوه تقبل کرده است در اسرع وقت از بهترین دستگاه های موجود در کشور تامین گردد و کار به امروز وفردا هایی که خاص استان ماست کشیده نشود

اجرکم عند الله

نقل از :http://mohamadsaedi.blogfa.com


 

ما این کار نیک دکتر مرتضوی را می ستاییم و بروان پاک مرحوم حاج اقا جعفر مرتضوی درود می فرستیم که نام خود را برای همیشه در دل مردم زرندیه به یادگار گذاشتند و ذکر خیر این خانواده بزرگ و نیک اندیش تا ابد بر زبان مردم قدر دان زرندیه و مامونیه جاری خواهد بود .

البته شاید دکتر مرتضوی نخواهد این خبر رسانه ای شود ولی رسالت خبری به ما اجازه نمی دهد این مهم را پخش نکنیم ای کاش تصویری از این بزرگان داشتیم تا ثبت می کردیم  اگر عزیزی عکس دارد برای ما بفرستد تا ثبت کنیم.

چهار سوق همدلی شبکه آفتاب و ما!!!

برنامه چهار سوق همدلی در چهار شنبه 17 دیماه 93 ساعت 20/45 از شبکه استانی آفتاب پخش شد.

بسیاری از همشریان پای تلویزیون نشستند تا برنامه مربوط به شهر مامونیه را مشاهده کنند.

دست افرادی که زحمت کشیده بودند و رنج سفر طولانی را پذیرفته بودند و در برنامه حضور داشتند درد نکند ولی این برنامه در قد و قواره مردم مامونیه نبود باید بهتر و پربارتر و جالبتر و جذابتر و .... می بود.

4 برنامه از 4 شهر پخش شده بود و باید کم وکاستیها را بادیدن انها بر طرف می کردند اما متاسفانه ضعیف بود .

شاید بگویید:از کسانی دعوت شد ولی قبول نکردند !! باید آنها را متقاعد می کردید که بیایند و در باره شهرشان بگویند تا مردم بدانند.

باید برای آنها هزینه می شد تا بپذیرند !!

از شبکه آفتاب هم انتظار داشتیم به مهمانان بیشتر وقت می دادند شما که همیشه بلندگو دارید این مردم هستند که کمتر به بلندگو دسترسی دارند وقت آنها را بهتر اداره می کردید .

حدود 3500 پیامک فرستادند فقط انگشت شمار را خواندید!! اگر جمعیت شهری را 25000 نفر در نظر بگیریم از هر 6 نفر یک پیامک ارسال داشته اند تعدادی هم از دیگر شهر ها فرستاده اند .این تعداد پیامک قابل توجه است.

این مطالب را نگاشتیم تا ایرادها گفته شود و در برنامه های بعدی به خواسته های مردم مامونیه بیشتر توجه شود .

قابل توجه شهردار محترم مامونیه--شورای محترم شهر--صاحبان اندیشه و نظر--هنرمندان--نویسندگان--شبکه آفتاب-و ..... 


جلسه ی پرسش و پاسخ موضوع: اختلافات بین زن و مرد

                            جلسه ی پرسش و پاسخ

                                               موضوع: اختلافات بین زن و مرد

                            

                           سخنران : حجت الاسلام و المسلمین سید رضا کمالی

                           مکان: مجموعه مذهبی فرهنگی دارالحسن علیه السلام

                     زمان: چهارشنبه 1393/10/24 ساعت 15:30


 

با تشکر از مسولین محترم دارالحسن (ع) مامونیه که چنین برنامه مردمی را تدارک می بیند و به اجرا می گذارد. 


مهمانان برنامه چهار سوق همدلی در شبکه آفتاب از شهر مامونیه

به اطلاع همه همشهریان گرامی می رسانیم که شبکه آفتاب استان مرکزی این هفته مهمان شهرستان زرندیه بود که در 4 شب گذشته عزیزانی از شهرهای رازقان--خشکرود-- پرندک --زاویه در این برنامه به قسمتهایی از آداب و رسوم و هنرهای و ویژه گیهاو..... شهرهای یاد شده پرداختند که مورد توچه مردم استان و ایران قرار گرفت .

امشب چهار شنبه 17/10/1393 ساعت 20/45 دقیقه شبکه آفتاب استان مرکزی مهمان و میزبان نمایندگان و هنرمندان مامونیه می باشد .در این برنامهحدودا 75 دقیقه ای به جغرافیا--فرهنگ -صنعت--هنرهای دستی--تاریخ-- نو آوری--و.... پرداخته می شود که افرادی به نمایندگی از طرف همه مردم حوزه شهری حضور خواهند داشت برای همه این گرامیان ارزوی موفقیت و سلامتی داریم .

اسامی افرادی که در برنامه شرکت می نمایند عبارتنداز:

1--خانم ملیحه موصولی در زمینه قالیبافی و کارهای هنری 

2--اقای محمد علی چراغی به عنوان محقق و مطلع فرهنگی 

3--حانم فرزانه محمدیان به عنوان هنرمند قلم زنی 

4--خانم معصومه کشاورزی بعنوان مدال آور ورزش کیک بوکسینگ

5--آقای امیر محمد پوریایی به عنوان مدال آور ورزش کیک بوکسینگ

6--اقای علی عباسی به عنوان صنعت دستی قالیبافی

7--آقای بهنام پا کنیت به عنوان هنرمند نقاش 

8-- آقای امیر مهدی گودرزی بعنوان حافظ  قرآن و قاری قرآن 

9--خانم زکیه غلامی به عنوان حافظ قرآن 

10--خانم توران کاظمی به عنوان کارهای حانگی نانوایی

11--آقای علی رضا منصور به عنوان تعزیه خوان مخالف 

12--آقای آرش قمری به عنوان هنرمند موسیقی سنتی دف زن 

13--آقای حمیر رضا لوایی به عنوان هنرمند موسیقی سنتی و آیینی نی زن 

14--خانم فاطمه ریاض الحسینی بعنوان هنرمند صنایع دستی گل سازی 

لازم بذکر است بعضی از بزرگواران شهرمان بعلت تداخل و مشغله داشتن آنها مردم از وجود آنها بی نصیب خواهند بود .

                  سوال پیامکی این برنامه از بینندگان خود این است :

                 به کدام ویژه گی شهر مامونیه افتخار می کنید؟

                          لطفا پاسح دهید تا همه ویزه گیهای مامونیه مطرح گردد.

در اینجا از مسولین شبکه آفتاب و مسولین شهر و شورای محترم شهر مامونیه که مقدمات این کار را فراهم نمودند تشکر می کنیم و باز هم برای نمایندگان حاضر در برنامه آرزوی توفیق داریم 


مهمانان برنامه چهار سوق همدلی در شبکه آفتاب از شهر مامونیه

به اطلاع همه همشهریان گرامی می رسانیم که شبکه آفتاب استان مرکزی این هفته مهمان شهرستان زرندیه بود که در 4 شب گذشته عزیزانی از شهرهای رازقان--خشکرود-- پرندک --زاویه در این برنامه به قسمتهایی از آداب و رسوم و هنرهای و ویژه گیهاو..... شهرهای یاد شده پرداختند که مورد توچه مردم استان و ایران قرار گرفت .

امشب چهار شنبه 17/10/1393 ساعت 20/45 دقیقه شبکه آفتاب استان مرکزی مهمان و میزبان نمایندگان و هنرمندان مامونیه می باشد .در این برنامهحدودا 75 دقیقه ای به جغرافیا--فرهنگ -صنعت--هنرهای دستی--تاریخ-- نو آوری--و.... پرداخته می شود که افرادی به نمایندگی از طرف همه مردم حوزه شهری حضور خواهند داشت برای همه این گرامیان ارزوی موفقیت و سلامتی داریم .

اسامی افرادی که در برنامه شرکت می نمایند عبارتنداز:

1--خانم ملیحه موصولی در زمینه قالیبافی و کارهای هنری 

2--اقای محمد علی چراغی به عنوان محقق و مطلع فرهنگی 

3--حانم فرزانه محمدیان به عنوان هنرمند قلم زنی 

4--خانم معصومه کشاورزی بعنوان مدال آور ورزش کیک بوکسینگ

5--آقای امیر محمد پوریایی به عنوان مدال آور ورزش کیک بوکسینگ

6--اقای علی عباسی به عنوان صنعت دستی قالیبافی

7--آقای بهنام پا کنیت به عنوان هنرمند نقاش 

8-- آقای امیر مهدی گودرزی بعنوان حافظ  قرآن و قاری قرآن 

9--خانم زکیه غلامی به عنوان حافظ قرآن 

10--خانم توران کاظمی به عنوان کارهای حانگی نانوایی

11--آقای علی رضا منصور به عنوان تعزیه خوان مخالف 

12--آقای آرش قمری به عنوان هنرمند موسیقی سنتی دف زن 

13--آقای حمیر رضا لوایی به عنوان هنرمند موسیقی سنتی و آیینی نی زن 

14--خانم فاطمه ریاض الحسینی بعنوان هنرمند صنایع دستی گل سازی 

لازم بذکر است بعضی از بزرگواران شهرمان بعلت تداخل و مشغله داشتن آنها مردم از وجود آنها بی نصیب خواهند بود .

                  سوال پیامکی این برنامه از بینندگان خود این است :

                 به کدام ویژه گی شهر مامونیه افتخار می کنید؟

                          لطفا پاسح دهید تا همه ویزه گیهای مامونیه مطرح گردد.

در اینجا از مسولین شبکه آفتاب و مسولین شهر و شورای محترم شهر مامونیه که مقدمات این کار را فراهم نمودند تشکر می کنیم و باز هم برای نمایندگان حاضر در برنامه آرزوی توفیق داریم 


حاج میرزا حسین کشاورزی مردی که 60 سال پیش 300000 تومان برای تاسیس بیمارستان آسیابک هزینه داد

نامه ای از طرف فرزند مرحوم حاج میرزا حسین کشاورزی بانی اولیه بیمارستان آسیابک در دو نوبت بدست ما رسید که از دیدن آن بوجد آمدیم .در این نامه اقای  مهندس محسن کشاورزی می گوید 19 بهمن ماه شصتمین سال تاسیس بیمارستان اسیابک توسط مرحوم حاج میرزا حسین کشاورزی  است جا دارد از بانی آن ذکر خیری نمایید .
با ایشان تماسی داشتیم که بسیار خوشحال شدیم که بتوانیم نام چهره های خدوم زرندیه را به عنوان چهره های ماندگار معرفی کنیم  از ایشان خواسته شد هر مطلبی که صلاح می دانید همراه با تصویر ارسال دارید تا ما هم بر دیده منت آنرا در این صفحه به ثبت برسانیم تا همگان بدانند که خدمت مردم بعد از هر چند سال دیده می شود که صد البته از دید خدای متعال هیچوقت فراموش نمی گردد .
حدای روح بزرگ این مرد خوش اندیش و روشن ضمیر را با روح همنامش امام حسین و دیگر امامان  در بهشت برین محشور بگرداند و به همه فرزندان ایشان عمر با عزت و سر بلندی عنایت فرماید .
اگر تصویری از بزرگمرد آسیابک داشتیم در این صفحه ثبت ابدی می کردیم.
در زیر دست نوشته فرزند مرحوم حاج میرزا حسین کشاورزی بنام مهندس محسن کشاورزی را عینا مشاهده می فرمایید:
باسلام
-دراواخر دهه 20 مرحوم حاج میرزا حسین کشاورزی زرندی به همراه فرزندش محمود به دفتر دکتر کاسمی واقع درخیابان 30 تیر فعلی ،سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی رفته واظهار میدارد "میخواهم از روزی حلالی که کسب کرده ام یک یادگاری در زادگاهم بجای بگزارم" سپس درادامه میافزاید تراخم،کچلی، اسهال خونی عامل اصلی مرگ ومیر در منطقه میباشد ،زمین وپول از من ساخت بیمارستان از شما .
ازاومیخواهند مبلغ 300000 تومان به شماره حساب سازمان دربانک مرکزی واریز نماید .
در مقابل میپرسد اگر این کاررا انجام دهم ،کی برایمان دکتر ودارو میفرستید .آقای دکتر که هنوز باور نمیکرد عزم این مردروستائی راسخ باشد ،درجواب گفت ، همانروز .
به فاصله 24 ساعت وجه به حساب سازمان واریز وفیش بانک در عین ناباوری روی میز آقای دکتر بود. به نقل ازمقاله ای درروزنامه اطلاعات که نزد برادر گرامی چراغی میباشد ،همانروز دکتر ،دارو،پرستار باراننده به محل اعزام وپس از بازدید کارشناسان احداث شروع ودرسال 1330 به سازمان تحویل گردید .
درسال 51 بامراجعه اینجانب به سازمان درخواست الصاق عکس مرحوم به سازمان ارائه ومشروط بر اینکه قید گردد ازآن تاریخ توسطسازمان اداره میگردد ، موافقت گردید ودریکروز تابستانی باحضور علما ، دکتر تحویلداری وچندتن ازمعتمدین وبزرگان محل ،طی مراسم باشکوهی ،قاب عکس درراهرو بیمارستان نصب گردید .
متاسفانه پس از انقلاب ،بدلیل ذکر کلمه شاهنشاهی قاب عکس به انبار بیمارستان منتقل وپس از چندین سال یک باغیرت که درانبار مشغول کار بود ، آنرا به رئیس وقت بیمارستان تحویل ،که با لاک گرفتن ان جمله از آن به بعد دراطاق رئیس بیمارستان قرلرگرفت ، که با هر مناسبت که افتخار حضور درروستا را مییابم حتما برای لحظه ای به آن مینگرم .متن مقاله اطلاعات "بیایید پاجای پای حاج میرزا حسین بگزاریم" بود .
امثال او باعث افتخار همیشگی زرندیه مقدس وزرندیهای عزیز وگرامی میباشند .
ارادتمند کلیه هم ولایتی ها -محمد تقی (محسن ) کشاورزی -فرزند کوچک آن مرد بزرگ-شاد،سلامت،موفق باشید

زنده باد گویش مامونیه

مطلب زیر را عینا از : http://sarshenasan-mamniye.blogfa.com

 

نقل می کنیم باشد که نظرات مفید صاحب نظران در این زمینه کارگشا خواهد بود .

در همین جا به مسولین فرهنگی شهر و صاحبان اندیشه های فرهنگی در سطح شهر و بیرون شهر پیشنهاد می نماییم که  نشستی با گویشهای زرندیه که در جامعه با ان صحبت می کنند یا جلسه شعر در قالب طنز برای شاعران شهر تشکیل دهند تا استعداها بهتر نمایان گردد.


 

                                زنده با د گویش مامونیه

                                                     ف فرزانه

 

زبان شناسان می گویند حدود دویست زبان و گویش در حوزه ی جغرافیای فرهنگی ایران

هنوز زنده است ولی  به مروراز شمار آنها کاسته خواهد شد  . برخی از این لهجه ها شاید

  کمتراز هزارنفر گوینده داشته باشد و برخی بیشتر .

هر چه باشد تنوع گویش ها و زیبایی های خاص هر کدام  در کنار دیگر   آثارفرهنگی

هویت ملی و تاریخی ما را سامان و تداوم بخشیده است و یکدست شدن زبان و لهجه ها

موجب  کاهش حافظه ی تاریخی وفراموشی و سر انجام  گسست فرهنگی خواهد شد

و بی هویتی و بی ریشگی را تشدید خواهد نمود

گویش مامونیه در شمار یکی ازآن دویست لهجه ای است که هنوز زنده است . در عین 

حال که نیاز به پژوهش علمی و تاریخی دارد بر ماست که برای زنده نگه داشتن آن 

 بیندیشیم و راهکارهایی را جستجو کنیم و گر نه بی تردید درآینده ای که گرد باد بحران

ها فروخواهد خفت فرزندانمان - که به حتم از ما هشیارترند - بر ما خرده خواهند گرفت -

اگرنفرینمان نکنند - زمانی که از این لهجه جز نامی باقی نمانده باشد .

هر گز گمان نکنیم  که مردمان آینده ، باشندگان دهکده ی جهانی، فرهنگی یکدست خواهند

داشت و ازتنوع  فرهنگی بی نیاز خواهند بود . تمدن ، فرهنگ و فناوری  در عین تاثیر

گذاری بر یکدیگر مقولاتی سوا و جداگانه است .اگر در دنیا تنها یک رنگ وجود داشت

مثلا همه چیز و همه جا سفید یا آبی بود و یا از این همه گل های زیبا تنها یک گل را داشتیم

و از میوه ها فقط سیب ، چهره ی جهان و زندگی چگونه بود ؟

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

پیش از هر چیزبر خود فرض می دانم که در همین آغاز فراخوان از کوشش های همکار

دانشمندم محمد علی چراغی که از سال ها پیش این مهم را درک کرده و واژه های گویش

مامونیه را جمع کرد ه بود و در مجله دانشوران به چاپ رسانیدیم سپاسگزاری کنم

بی هیچ پرده پوشی بگویم که چراغی در خدمت به فرهنگ زرند نمونه است . عمر دراز

تندرستی و توفیقات روز افزون را برایش آرزومندم

 


 

نماز باران توسط مرحوم حاج سیدخیل قاری در 70 سال قبل در مامونیه

           نماز باران در مامونیه در 70 سل قبل

ما پسر عموی پدری داریم بنام اقای ماشاالله نیک بخش که اخرین حلقه نسل ما و اجداد ما است که خداوند سایه ایشان را بر فامیل نیک بخش و فرزندانش حفظ کند.

                                       d475h1pi5u7gtguzams.jpg

ایشان نقل می کند:

که ما بجه بودیم بین سالهای 1310 تا 1320 در مامونیه بارش باران کم شده بود و زمینها خشک و کم آبی مردم را ازار می داد و همه نگاهها بسوی اسمان خدا بود که کی قطرات باران زمینها را سیراب گند ولی خبری نبود .

مردم آن زمان بیشتر به بزرگترها اعتقاد داشتند از این رو مردم نزد مرحوم حاج سید دخیل قاری که مورد احترام عامه مردم مامونیه و دیگر جاها بود می روند و می گویند :آقا بیایید بروید نماز بخوانید تا باران این رحمت الهی بر سر مردم ببارد!!

                                      

مرحوم حاج سید دخیل که لباس معممی بر تن  داشت و مورد وثوق ارباب و کشاورز و کسبه و ..... بود به اتفاق مردم بطرف مصلی (همین بهشت منصور فعلی ) که از همان تاریخ اسم ان محل بنام مصلی بیادگار ماند حرکت می کنند .

در انجا 2 رکعت نماز استسقا بجا می آورند ...

ایشان می گوید: لحظاتی بعد ابر سیاهی در قسمت جنوب محل مصلی دیده شد و آهسته آهسته ابرها آسمان مامونیه را فرا گرفت و چیزی نگذشت که باران شدیدی باریدن گرفت :

اقای ماشالله نیک بخش نقل می کند : که این بارندگی بمدت چند روز ادامه داشت که مردم بهمدیگر می گفتند:بروید به حاج سید دخیل بگویید:به خدا بگوید بس است دارد سیل راه می افتد!!!!!

این مطلب را نقل کردم که مطالب تاریخی و تاثیر گذار از سر گذشت پدرانمان را بیان کنیم و بنویسیم تا سالها بماند و بعنوان یک سند تاریخی در آرشیو حاطرات حفظ شود .

از دوستان دیگر هم در خواست می گردد اگر مطلب خوبی دارند حتما یاداشت کنند.


ساختمان اداره فنی و حرفه ای شهرستان زرندیه تامین شد

به منظور راه‌اندازی رشته‌های فنی و حرفه‌ای
ساختمان اداره فنی و حرفه‌ای زرندیه تأمین شد

فرماندار زرندیه از تأمین ساختمان مورد نیاز اداره فنی و حرفه‌ای به منظور راه‌اندازی رشته‌های فنی و حرفه‌ای در شهر مامونیه خبر داد.

خبرگزاری فارس: ساختمان اداره فنی و حرفه‌ای زرندیه تأمین شد
 

 

محمد کُردی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در اراک اظهار داشت: با توجه به نیاز بخش صنعت شهرستان زرندیه به استفاده از نیروهای ماهر ایجاد مراکز آموزش فنی و حرفه‌ای در دو بخش خواهران و برادران در دستور کار قرار گرفت.

وی تصریح کرد: در این راستا با پیگیری‌های انجام شده ساختمان مورد نیاز اداره فنی و حرفه‌ای در شهر مامونیه تأمین و در اختیار این اداره قرار گرفته که پیش‌بینی می‌شود ظرف یک ماه آینده شاهد فعال‌سازی این مراکز باشیم.

فرماندار زرندیه عنوان داشت: 200 میلیون تومان اعتبار به منظور مرمت، بازسازی و آماده‌سازی این ساختمان از سوی سازمان فنی و حرفه‌ای کشور تخصیص یافته که امیدواریم هر چه سریع‌تر پرداخت شود.

کُردی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: در حال پیگیری زمین مورد نیاز برای ایجاد پایگاه امداد و نجات هوایی هستیم و هم‌اکنون یک قطعه زمین به مساحت 150 هکتار در محدوده ورودی استان را مد نظر قرار داده و به دنبال نهایی کردن این زمین هستیم که با تایید زمین مورد نظر شاهد ایجاد پایگاه امداد و نجات هوایی در شهر زرندیه خواهیم بود.


ما به سهم خود از تلاشهای فرماندار محترم زرندیه جناب مهندس کردی که برای ارتقای سطح شهرمان تلاش می کنند تشکر می کنیم و می دانیم که ایشان شبانه روز بیش از یک مدیر عالی رتبه در زرندیه دوندگی می کنند و بدانند که این تلاشها از چشم خدا که پنهان نیست از چشم ما هم پنهان نمی ماند مردم مدیرانی را که برای خدمت از این اتاق به ان اتاق و از این اداره به آن ادراه می روند را می بینند و دعای آنها همیشه بدرقه راه است . 


تصویری از دانش اموزان دبیرستان دکتر مهران مامونیه با بیش از نیم قرن قبل

تصویری از مامونیه و دانش آموزان دبیرستان دکتر مهران مامونیه--زرندیه

 در ان سال بنده در کلاس اول ابتدایی دبستان شاهپور مامونیه بودم ولی خیلی از صاخبان تصویر را می شناسم خدا همه انها را حفظ کند و همچنین اقای چراغی را نیز خدا توفیق دهد که این عکسها که در کمدها یا آلبومه خاک می خوردند ثبت جهانی می کنند.

از همه همشهریان در خواست داریم اگر عکسهایی از افراد قدیمی و مراسم های شهرمان دارند آنرا بصورت امانی تحویل آقایان چراغی --فضل الله فرزانه--محمد ساعدی--رحیم نیکنام یا هر  وبلاگی که صلاح می دانند بدهند و بعد از کپی انرا تحویل بگیرند.

این کار باعث می شود تا  کتاب تاریخ شهرمان همیشه عکس و مطلب داشته باشد.  

 

 

 

تصویر دانش آموزان دبیرستان دکتر مهران مامونیه

سال تحصیلی 1341 – 42

تصویر ها ردیف بالا، از راست به چپ :

غلامرضا گل کار – حسین ریاض الحسین

ی – اعتماد – تقی شاکر – سلیمان مبصّری – احمدی – محمد حسین

صدرایی – امیر شاکر – اسد علّامه –

ردیف دوم : توسلی - ؟ - محسن (یوسف) ثنایی – خلج معصومی –

غلامحسن دلیلیان –

ردیف جلو از راست به چپ : اسماعیل شاپسندی – موسوی (معلّم) – آقای

آل طه (دبیر تعلیمات دینی) – آقای کیومرث بیدمشکی پور (رییس

دبیرستان) - ؟ -

عکس ااز وبلاگ:http://zarandestan-mahmanye.blogfa.com


متخصص طفال در مرکز خیریه زرندیه

ایستگاه پزشکان نیکوکار دارالحسن علیه السلام

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1393/1/24/542568_958.jpg

                                               مژده به همشهریان گرامی
 
         حضور متخصص اطفال

                     در مرکز نیکوکاری دارالحسن علیه السلام

                                                    از ساعت 17 الی 19

                                                                  زمان:93/8/22

                                                                          جهت اخذ نوبت با شماره 

                              08645223141 تماس بگیرید

 

 نقل از::::http://darolhasan.blogfa.com

محرم در مامونیه--زرندیه

محرم سال 1393 شمسی و 1436 قمری مقارن با روزهای دوشنبه وسه شنبه برابر 12 و 13 آبان گردید کهدر مامونیه بودم .

مانند سالهای قبل 2 هیات یا دسته سینی زنی  بزرگ متعلق به مسجد صاحب الزمان (عج) همان مسجد پایین و مسجد علی ابن ابی طالب (ع) همان مسجد بالا که با نوجه گویی نوای دلنشین و زیبای اقایان حاج ابراهیم مطیع فرزند  مرحوم استاد حسین مطیع تعزیه خوان  موافق ؛؛قدیمی در نقشهای مسلم و حر و عابس و چوپان بیابانی و کمکهای علی راسخ و مصطفی روزبهی و علی رحیمی برای مسجد صاحب الزمان و اقای سعید نیک بخش فرزند حاج قاسم نیک بخش تعزیه خوان  موافق قدیمی در نقشهای علی اکبر و قاسم و امام حسین و نوحه خوان قدیمی برای مسجد علی ابن ابی طالب.

                               2tri8785ao9c2uca5ss.jpg

                                  تجمع 2 هیات در میدان تعزیه تاسوعای 93

6a89muiaqxqv68kdalvh.jpg     

اقای حاج ابراهیم مطیع داکر اهل بیت 

که در خیابان اصلی شهر به حرکت در می ایند و این عزیزان هیچگونه پولی هم بابت اینهمه سال نوحه گویی دریافت نمی کنند در صورتی که در شهرهای دیگر از این افراد ضعیفتر پولهای زیادی می گیرند .

و با چندین علامت و طبل و سنج و اسب و شتر و زنجیر زنان مشتاق که افراد سینه زن هم در انتهای زنجیر زنان همراه انان هستند به عزا داری می پردازند و گاها رقابتی هم از قدیم بین این دو هیات خود نمایی می کند که ازار دهنده است و در انتهای عزا داری تا جلو مسجد ها می آیند و  مردم  داخل مسجد نمی روند که جای بحث دارد فعلا وارد آن نمی شویم هر کدام از این هیاتها دارای ادوات صوتی هستند که افرادی خدوم انها را در خدمت دارند و بدون دریافت ریالی همه کارهای برقی را انجام می دهند وهر هیات یک یا جند نفرجلودار یا گرداننده دارد که کارهای مدیریتی را انجام می دهند شاخص ترین انها حاج علی رضا تقدیری فرزند ابوالفضل و حاج صفت الله مرزوقی فرزند قربانعلی می باشند.

                                             db67ljkeur7b6wla4zeb.jpg

هر دسته چند علم دارند که پیشاپیش زنجیر زنان در حرکتند و جوانها انها را در طول مسیر به کمک هم قدم به قدم جلو می برند و در بعضی از مکانها انها را می چرخانند و یک نفر با این جمله :بر چشم بعد لعنت و بر دین وایین محمد صلوات،، به آنهانیرو می دهد و مردم هم روی انها شکلات و گاها پول می ریزند.

در طول مسیر این دسته ها مردم هم با انها همنوایی می کنند و انهایی که نذر دارند مثل شربت و شیر و شکلات بین اینها و مردم پخش می کنند و قربانی هایی نیز انجام می گیرد .

                                          hu2qt6sjpypyg4mfqhi0.jpg

همچنین 3 هیات دیگر متعلق به هموطنان اذری زبان و همدانیهاو لرستانیها همگی مقیم مامونیه به همان سبک دسته های گفته شده ولی کوچکتر در سطح شهر ارادت خود را به اهل بین نشان می دهند.

در این شهرستان مراسم تعزیه خوانی در چند شهر مثل زاویه و پرندک و خشکرود و رازقان و روستاها در مکانها و تکیه ها خوانده می شود که طرفداران مخصوص خود را دارد

امسال توفیقی پیدا کردم به چند مکان که تعزیه می خواندند رفتم .

در حوزه شهری مامونیه 9 نقطه تعزیه خوانی داشتند اسیا بک--بربر--امیراباد--زرند کهنه--خورشید آباد 

4 تعزیه هم داخل مامونیه برپا بود1-- میدان تعزیه قدیم2 --پایین مسجد صاحب الزمان3-- کنار دبیرستان پسرانه معلم 4--جهار دیواری متعلق به موقوفه دکتر منظور 

 قدیم مامونیه فقط یک مکان تعزیه خوانی داشت که بیش از 1/3 جمعیت ان زمان مامونیه در انجا حضور داشتند و با وجود عدم لوازم صوتی صدای تعزیه خوانها انقدر بلند و رسا بود که صدا به همه می رسید ولی من به این 4 مکان تعزیه خوانی رفتم همه جمعیت در این 4 نقطه را زیاد ندیدم بعضی از انها که بسیار اندک بودند که بعدا نظرات خود را در این مورد خواهم نوشت .

         ipbizigpcnqiyii98t1p.jpg     go5d7wa4i81u1zr7evyk.jpg

آقای حسین فتح الهی در نقش حضرت عباس            اقای علی نیک بخش در نقش عباس                                                                                                                                                                   leij87tvncwcyl0nknl.jpg    

                             اقای محمد فغانی در نقش شمر

      tvv6au0t3i5in6wu1rzh.jpg 

        اقای حسین اتشکار در نقش شمر           

                    tpfffvg78p4apw4bg5z.jpg

 

                      اقای عباس پاکدامن در نقش حضرت عباس

تعزیه امیر اباد در حسینیه سرپوشیده خوانده می شد که بهتر بود و مردم راحت بودند و از بقیه منظم تر بودند.

               53lu1ju9td9iqz7h1re.jpg                     

                      اقای ابوالفضل نامی در نقش ابن سعد در امیر اباد

در همه جای شهرستان زرندیه اعم از شهر و روستامراسم نذری بر پاست حتی روستاهاییکه در طول سال جمعیتی در حد سی یا چهل نفر ساکن دارد در تاسوعا و عاشورا جمعیتی چند ده برابر فرزندان خود را بدور هم جمع می کند و بساط نذری برپاست مثل فرج اباد زرندیه و دینار اباد ساوه .

                           ycj0k067dhgtuhx1da6g.jpg     7r3zngecjkdl2f93mlr.jpg 

                               صحنه ای از مراسم نذری در شب عاشورا مامونیه

 نکات اجتماعی که در ایام محرم بذهن می رسد جدای از مسایل مذهبی ان که بارها از زبان عالمان دینی و کارشناسان مذهبی در مجامع و منابر شنیده شده است و بنده در جایگاهی نیستم که در زمینه های مذهبی و تاریخی سخن بگویم ولی به عنوان یک شهروند و معلم دیدگاه خود را در زمینه های اجتماعی بیان می کنم باشد تا دیگران نیز نقدی بر این دیدگاه بیان نمایند .

و اما نکات اجتماعی :

1--بزرگترین گردهمایی انسانی در سطح جهان

بیش از 60در صد از مردم ایران و دیگر شیعیان جهان در شب و روز عاشورا در خیابانها و اماکن مذهبی حاضر می شوند چیزی حدود 40 میلیون انسان سالم که چند برابر حج واجب در ایام ذیحجه می باشد 2--صله رحم

در این ایام افراد یک شهر کسانی که سالها همدیگر را ندیده اند را دیدار می کنند که این دیدار حتی از ایام نوروز یا عید فط و قربان بیشتر است بطور مثال در روستای فرج اباد که 10 خانوار هم ساکن ندارد در روز عاشورا بیش ز 200تا 300 نفر از افراد این روستا گرد هم می ایند و با هم نظری می دهند و می خورند یا در روستای دینار اباد ساوه که در طول سال 30 نفر سکونت ندارد در این روز بیش از 400 پرس غذا داده می شود.واین یعنی صله رحم در حد لالیگا......

3--کمک مردم به همدیگر

همین نذری که در این ایام به بالاترین حد خود می رسد را در نظر بگیریم بطور متوسط 2 روز خرج خانواده ها کم می شود یعنی یا می روند نظری می خورند یا نظری بدر خانه ها می اورند و به عبارتی بعضی از مرد خرج 2 روز همان 60 در صدر مردم را بعهده می گیرند و از اندوخته سال خود به نیت امام حسین به مردم کمک می کند به تعبیر دیگر بار را از دوش همشهریان خودش بر می دارد و این یعنی کمک به دین مردم که به امام می گویند ما نبودیم کمکت کنیم ولی مردم طرفدار شما را کمک می کنیم.

4--کم شدن حوادث 

بطور واضح انواع حوادث مثل تصادف--نزاع--سرقت--کلاه برداری--منکرات دیگر و.... کم می شوند زیرا حتی افراد غیر معتقد هم به احترام شیعه مراعات خیلی چیزها را می کند و در این ایام کمتر انها را انجام می دهند.

5--یک رنگی 

در این ایام هم چون ایام حج که همه سفید می پوشند که  به معنای تولدی دیگر را نوید می دهد رنگ سیاه  ظاهر می شود که همه یک رنگ می شوند که هر دو از رنگهای اولیه خلقت است و افراد غنی و فقیر در این رنگ مشترک می شوند.

6--شکستن منیت خود 

این ایام بسیار دیده می شود که چگونه افراد با هر سمتی و هر مدرکی زنجیر می زنند یا تعزیه می خواند یا اسپند دود می کند یا با سینی شربت و..... درمقابل مردم ظاهر می شود . بدون توجه به سابقه خود بمردم و اهل بیت خدمت می کند و دست خود را برای یک لقمه نذری بالا و بالاتر می برد تا لقمه ای نصیبش گردد و اگر به او نرسد بشدت برای اندک غذای نذری نارحت می شود.

7--کانون خانواده 

در این روزها کانون خانواده ها گرمتر می شود و فرزندان خانواده ها زیر یک سقف گرد هم می ایند و پدر و مادر از این جمع شدن راضی و خشنود می شوند ویا ممکن است هسته خانواده ای در این روزها شکل بگیرد که دیده شده است خانمها به جوانهای مجرد فامیل خود می گویند: فلان دختر را دیدم مناسب است و یا پسری به خانواده خود همین مطلب را بگویدکه این هم از برکات است .

8--ورزش و پیاده روی 

از این منظر هم اگر نگاه کنیم بیش از 3 ساعت راه پیمایی همراه با حرکات دست انجام می شود که خود باعث سلامتی است و یا دیگران هم برای رسیدن به جایی با پیاده طی مسیر کنند.

و......

در عین حال نکات قابل توجه دیگری از نگاه دیگری مطرح است که قابل تامل است:

1--راه بندان خیابانها 

در 2 روز صبح و شب تاسوعا و عاشورا خیابانها بعلا حرکت دسته های سینه زنی مسدود می شود که باعث اذیت عده ای می شود که ممکن است راه خروج را بلد نباشند و اذیت شوند که مشاهده شده است یکی 2 ساعت سرگردان کوچه ها بوده است.

                       

2--نظافت خیابانها 

در این ایام بعلت نذری دادن دیده می شود کوچه وخیابان را از ظرفهای یک بار مصرف زشت می کند ومردم بدون توجه به این موشوع کار برادران رفتگر در شهر ها و خود مردم در روستاه را زیاد می کنند که می توان این را هم ساماندهی کرد تا شهر و روستا هم زیبا بماند هم محیط زیست سالم باشد.

                 

                                            

 

 

 

3--هزینه هایی که بر دوش مردم است

گاها مشاهده می شود که از طرف شهرداری بیلبوردهایی از هر تیر اویزان می شود که این هزینه ها بر دوش مردم است می توان با کم کردن این بیلبوردها هزینه های مردم را کاهش داد باید کاری کرد که به این مردم بابت اینهمه کارهای اجتماعی در عاشورا و تاسوعا به آنها جایزه داد و هر ساله یک کار ماندنی برای انها با کم کردن هزینه ها انجام داد.

4--لجبازی بعضی از افراد در هیئات

بعضی وقتها دیده می شود برای برخ کشیدن خود مرتکب اذیت و آزار مردم می شویم دو هیات که بهم میرسند باید به احترام مردم در همنوایی پیش قدم شوند که متاسفانه کمتر دیده می شود و چنان بلندگوها را بلند می کنند که گوشها اذیت و مردم هم هیچ چیزی نمی شنوند ولی با یکی شدن دل مردم شاد می شود که باید مدیران هیئات بیشتر راهنمایی کنند.

5--نرفتن مردم به مسجد در انتهای سینه زنی 

در قدیم دو هیات سینه زنی در داقل مسجدها هم می رفتند و در آنجا دعا می کردند و می نشستند و با پای پذیرایی می شدند زیرا انجا را یک پایگاه برای مردم می دانستند .و دلایلی هم از نظر بهداشتی گفته می شود --از نظر گران بودن کفش جوانان--صدار طبل و سنج و..... دلایل دیگری است که وارد مسجد نمی شوند.

6--مشتری کم برای تعزیه خوانی 

تعزیه خوانی از قدیم مرسوم است انهم در یک جا با توجه به اینکه با بزرگ شدن شهر انتظار می رود که مردم بیشتر گرایش به تعزیه داشته باشند ولی به علت حرفه ای نبودن بیشتر تعزیه خوانها از انها استقبال نمی شود .من روز تاسوعا به 4 تعزیه خوانی رفتم همه جمعیت 1000نفر نمی شدند بعضی از تعزیه ها در خد 30 نفر تماشاچی داشت .

البته این را هم متذکر شوم که تعزیه خوانها باید شان مردم را حفظ کنند اول باید مکان مناسبی برای مردم تهیه کنند بعد به اجرای نقش بپردازند باید برای مردم احترام قائل شد اگر بفکر تهیه یک تکیه مسقف باشند تا ابد نام انها بر سقف تکیه می درخشد از انها درخواست می شود در طول سال با همفکری و کمک مردم و مسولین یک جایی برای تعزیه خوانی فراهم کنند انوقت ببینند مردم چه استقبالی از این هنر مذهبی می کنند .

7--عدم حضور مسولین 

مشاهده می شود در یک مراسم دولتی مسولین در صف اول هستند ولی در بزرگترین تجمع در شهر کمتر مسولین دیده می شوند که فقط نیروهای انتظامی و راهنمایی و رانندگی بیشترین زحمت را می کشند مگر اینها نمی خواهند در شهر خود حاضر شوند؟که در همین جا بسهم خود از تک تک انها از سرباز و فرمانده در حضور انها تشکر می کنیم و امیدواریم اجر انها در دستگاه امام حسین (ع) افزونتر گردد.

8--احترام به پیر غلامان 

گاها مشاهده می گردد که جوانترها در نوحه خواندن یا تعزیه خواندن یا خدمت در دستگاه امام حسین احترام کسانیکه در خدمت این دستگاه هستند رعایت نمی گردد صدای لرزان پیر غلامان از صداهای جدید بیشتر بر دلها می نشیند زیرا از عمق وجود می خواند.

 

اعضای بدن مرحوم علی اموزگار چهره ماندگار ی از مامونیه در بدن چند هموطن

انا لله و انا الیه راجعون

 

در راه مشهد جان به جان آفرین تسلیم کرد اما جان چند نفر از هموطنان  ایران زمین را نجات داد. در مورد فرزندی از شهر مأمونیه حرف می زنم که تا چند روز پیش گمان می کرد به مشهد مقدس برود و حاجات خود را از  سلطان علی بن موسی الرضا بگیرد و بازگردد. اما اجل مهلتش نداد اما کبد وی در بدن خادم امام رضا آرام گرفت تا همیشه در مشهد در کنار امام رئوف باقی بماند

قلب علی در شهر دلیران تنگستان رئیس علی دلواری همچنان می تپد تایادآور دلاوریهای آن دیار باشد علی نیز معلم بود اما دانش آمزان را درس نمیداد بلکه یک ملت را درس داد درس آزادگی درس انسانیت درس مردانگی درس ایثار و از خود گذشتن.

خداوندا به پاس فداکاری این جوان اهل مأمونیه به فرزند وی سجاد، که هم اکنون در مشهد مقدس بستری است شفا عنایت فرما.

امام رضا میهمان کوچک شهر ما را سالم و سلامت به دیار خود بازگردان

خداحافظ رفیق.

خداحافظ علی

خداحافظ آموزگار

خداحافظ علی آموزگار

هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه ضمن عرض تسلیت به خانواده ایشان از حرکت بزرگ انسان دوستانه بازماندگان وی تقدیر بعمل می آورد.

همچنین به خانواده آقای شاپسندی نیز تسلیت عرض می نماییم.

نقل از::::http://www.sarallahzarand.blogfa.com


 

 ما نیز این عمل خداپسندانه خانواده مرحوم علی اموزگار بویژه همسر ایشان خانم امین ازاد و پدر ش اقای امیر اموزگار و مادرش خانم بیات ارج می نهیم و از درگاه ایزد منان برای روح خود ایشان و پدر بزرگاهای ایشان مرحوم شیخ اکبر اموزگار که معلم هم بود و مرحوم استاد اصغر بیات طلب امرزش داریم و بستگان ایشان بدانند که علی برای همیشه در قلبهای مردم مامونیه جای گرفت.

کتابخانه دارالحسن در مامونیه

به همت مرکزنیکوکاری دارالحسن علیه السلام

و با حضور و  همکاری بی دریغ نماینده ولی فقیه در شهرمامونیه...........

برای دیدن همه مطلب به ادامه بروید..............

 

به همت مرکزنیکوکاری دارالحسن علیه السلام

و با حضور و  همکاری بی دریغ نماینده ولی فقیه در شهرمامونیه

  حجت الاسلام والمسلمین علم الهدی و

 

رئیس حوزه علیمه شفق تهران آیت الله مرعشی تبریزی (دامه برکاته) و

جمعی از خیرین و مردم فرهنگ دوست ایستگاه کتاب افتتحاح شد.

در گفتگویی که ریاست مرکز نیکوکاری دارالحسن علیه السلام

حجت الاسلام و المسلمین سیدرضاکمالی به انجام رساندیم

ایشان فرمودند: این عمل در راستای فرمایشات و

تاکید مقام معظم رهبری (حفظه الله) بر فرهنگ  است.

ایشان ذکر کردند:آمار تاسف بار سرانه مطالعه در ایران

حکایت از آن دارد که هنوز تلاشها برای بالا بردن این

سرانه مطالعه ثمر بخش نبوده است.متاسفانه برخی سرانه مطالعه کتاب

  را 2 دقیقه در شبانه روز  و برخی 7 دقیقه در شبانه روز اعلام کرده اند.

که جای بسی تاسف است. ایشان یادآورشدند که:

رهبر معظم در اهمیت کتاب فرموده اند: ((به گمان من یکی از بدترین

و پرخسارت ترین تنبلی ها، تنبلی در خواندن کتاب است.

هرچه هم انسان به این تنبلی میدان بدهد، بیشتر می شود.

کتابخوانی باید در جامعه ترویج شود و این کار بر عهده همه

دستگاه هایی است که در این زمینه مسوولند، از مدارس ابتدائی بگیرید -

که برنامه هایی باید باشد که کودکان ما را از اوان کودکی

به خواندن کتاب عادت بدهد، خواندن با تدبر، خواندن با تحقیق و تامل-

تا دستگاه های ارتباط جمعی، تا صدا و سیما، تا وسائل تبلیغاتی گوناگون.))

لازم به ذکر است این مرکز قرار است به سهل ترین وجه ممکن

کتاب های متنوع و مفیدی را در اختیار شما مردم عزیز قرار دهد.

در پایان از تمام کسانی که  ما را در تهیه کانکس و

محهزنمودن آن و تابلو الکترونیکی و...یاری کردند ،

بالاخص مهندس متدین ، جناب حاج عباس دقیقی،آقای حسین راسخ

و آقای رضاکاووسی تشکر می نماییم.

اجر همگی با خداوند متعال .

 

ادامه مطلب ...

انوسیمین بهبهانی شاعر معاصر ایرانی در گذشت

غزلبانوی شعر معاصر ایران از میان ما رفت و شعرش به جای ماند

                                         ۲۸ / ۵ /۱۳۹۳

2

             سیمین بهبهانی

برگرفته از ::http://yadmehr2.blogfa.com/#ali

ادامه مطلب ...

جذب مهندس عمران در زرندیه--مامونیه

شرکت فن آوری نوین نیرو واقع در تهران برای تکمیل کادر دفتر مرکزی واقع در تهران و کارخانه ساخت خود واقع در شهرک صنعتی مامونیه برای جذب تعدادی مهندس عمران آگهی داده است.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این شرکت در ردیف‌های شغلی زیر نیرو می‌پذیرد:

1- مدیر پروژه سازه فلزی / رشته‌های تحصیلی: کارشناسی مهندسی عمران – سازه، مسلط به اجرای پروژه‌های EPC سازه فلزی و شرایط قراردادی و فنی، با 10 سال سابقه کار، محل فعالیت: تهران (دفتر مرکزی)

2- کارشناس برنامه ریزی و کنترل پروژه / رشته‌های تحصیلی: کارشناسی مهندسی صنایع مسلط به پروژه‌های EPC، MSP، OFFICE، با 5سال سابقه کار، محل فعالیت: تهران (دفتر مرکزی)

3- کارشناس دفتر فنی / رشته تحصیلی: کارشناسی مهندسی عمران آشنا با شرایط عمومی‌پیمان، صورت وضعیت، تعدیل، تاخیر و ادعا، با10سال سابقه کار، محل فعالیت: تهران (دفتر مرکزی)

4- سرپرست طرح و توسعه / رشته تحصیلی: کارشناسی مهندسی عمران آشنا به پروژه‌های سیویل، با 3 سال سابقه کار، محل فعالیت: کارخانه

5- کارشناس کنترل کیفیت / رشته تحصیلی: کارشناسی رشته‌های مرتبط، مسلط به WPS، PQR، PS، ITP، QCplan، با 5 سال سابقه کار، محل فعالیت: کارخانه

ساکنین مامونیه، ساوه، رباط کریم و اسلامشهر برای استخدام در کارخانه در اولویت هستند.

متقاضیان می‌توانند مشخصات و سوابق خود را با ذکر ردیف شغلی در قسمت موضوع به ایمیل Hr@fnn-co.com یا شماره فکس 22368145 ارسال کنند.

سرسلامتی

 

                                                         سر سلامتی   

مطلع شدیم دو خانواده از همشهریان گرامی در یک تصادف اتوموبیل در راه مشهد 2 نفر از عزیزان خود را از دست داده اند . 

خانواده محترم اموزگار و بیات در داغ از دست دادن مرحوم علی اموزگار فرزند اقای امیر اموزگار و خانوادهای شاپسندی و نیکرو در غم از دست دادن بانو نیکرو همسر محترمه مجید شاپسندی بسوک نشسته اند .

غم بزرگی برای این خانواده ها می باشد و بیان ان برای ما که این خبر را می شنویم بسیار ناراحت کننده است تا چه رسد به پدر و مادر و همسران این 2 سفر کرده عزیز که خداوند صبر و تحمل اینها را زیاد کند تا تاب تحمل این مصیبت را داشته باشند .

در همین جا به همه خانواده های اموزگار و امین ازاد --نیکرو و شاپسندی و دیگر بستگان سببی و نسبی و همشهریان عزیز سرسلامتی می دهیم و برای ان سفر کرده  ها غفران الهی و برای همه باز ماندگان بخصوص همسران و فرزندان مظلوم و کودک انها و پدر و مادر انها صبر و شکیبایی از درگاه رحمان در خواست می نماییم.

         

تبریک عید سعید فطر

  

الله أکبر الله أکبر الله أکبر    لا إله إلا الله و الله  اکبر و لله الحمد الحمد و لله علی ماهدانا )   

    خدایا به ما توفیق ده تا از کسانی باشیم
که حاصل دسترنج یکماه ی خود را در رمضان مبارک  از این به بعد هم حفظ کنیم

   (((امین)))              

http://dl2.mobfa.org/ddll/www.Mobfa.Org_nQrvqW24pE53INx4lMAG.jpg     

عید سعید فطر بر همه مسلمانان جهان و هموطنان ایرانی و همشهریان زرندی در هر کجای این کره خاکی هستند مبارک باشد امید است توانسته باشیم از این ماه به مقدار کافی کسب فیض کرده باشیم .

اگر چه امسال عید فطر مقارن است با جنگ نابرابر رژیم خونریز و صهیونیست اسراییل در غزه مظلوم و شاید هیچ پیامی نتواند حس وحال انها را درک کند ولی امیدواریم روزی این جنگ و دیگر جنگهای از تمام کشورها برچیده شود و بجای صدای توپ و تانک و غرش هواپیماها صدای صلح و ازادی و شادی کودکان و زنان و مردان در اسمان زیبای خدا طنین انداز شود و مردم دنیا شب را به ارامش سر  به بالین بگذارند و همه در فکر چگونه زیستن باشیم نه در فکر چگونه مردن!!!!

یادی از دعای جوشن کبیر خوانان مامونیه

در قدیم در مامونیه 2 مسجد بود بنامهای مسجد بالا(علی ابن ابیطالب) و مسجد پایین( صاحب الزمان) و چند مسجد کوچک که معمولا بنام واقف ان نام گذاری شده بود .مثل مسجد ملا حسن و مسحد حاج عزت الله و چند مسجد دیگر.

در مسجد صاحب الزمان (عج) که پایگاه پدری ما بود و از قدیم انجا بودیم 3 شب احیا دعای جوشن کبیر توسط افرادی خوانده می شد و ما گوش می کردیم ویاد می گرفتیم الان که ان سفر کرده ها در میان ما نیستند بر خود وظیفه دانستم نام ان بزرگواران را در این جا ببرم . برای شادی روحشان فاتحه ای نثار کنیم.

شبهای احیا دعا خوانان بصورت نیم دایره در نزدیک محراب که محراب مرکز این دایره و روحانی مسجد ( ایت الله سید محمد ابطحی کاشانی--مرحوم ایت الله محمد رضا توسلی محلاتی--ایت الله میر محمد یثربی کاشانی ) مرکز ثقل بودند می نشستند و هر کدام از دعا خوانها 5 فراز از دعای جوشن کبیر را می خواند ابتدا میاندار 5 فراز می خواند و افراد دیگر یکی از سمت چپ و یکی از سمت راست 5 فراز می خواندند  و 5 فراز اخر را روحانی مسجد  می خواند و دعا می کرد و بعد از استراحت و پذیرایی که فقط چای بود مراسم اصلی شبهای احیا انجام می شد.غلط گیر هم مع.لا مرحوم حاج محمود فتح الهی بودند.

ان عزیزانی که دعا را می خواندند و الان احتیاج بدعای ما دارند و انشالله ماهم به دعای دیگران نیاز داریم عبارتند از مرحومان  :

حاج سید باقر مرتضوی--حاج حمزه منظور--ملامحمد  تقی سالک--مشهدی خلیل نیک بخش--حاج محمود فتح الهی-- حاج طالب ریاض الحسینی--حاج حبیب الله کاتبی --حاج سید محمد ساجدی --شیخ یحیی کاملی-- حاج ابوالفضل نیک بخش--کربلایی جواد لوایی--حاج یدالله وظیفه دار --حاج اصغراقا اقبالیون--حاج محمد اقا فتح الهی 

و یادی هم کنیم از فردی که بلندگو را جابجا می کرد مثل مرحومان حاج سید ابوالفضل زواره ای--حاج عباس کاوسی--کربلایی سیف الله نیک بخش --کرم علامتی 

همچنین خادم مسجد مشهدی مصیب (موسی) علامتی و بانی مسجد مرحوم حسین امیری 

در پایان اگر عزیزی از قلم افتاده تذکر دهید نامش حتما ثبت شود تا بیادگار بماند و و جرو نیکان زرندیه قرار گیرد.

ای کاش از همه این عزیزان عکسی داشتم و در این صفحه قرار می دادم .

تصاویر زیر چند تن از این مرحومان هستند :

1--         

         حاج طالب ریاض الحسینی                              حاج محمود فتح الهی 

2--  

        حاج حمزه منظور 

3--  

        حاج سید ابوالفضل زواره ای 

4--

    ایت الله محمد رضا توسلی محلاتی

5--   

6--

    ایت الله میر سید محمد یثربی