مش مسیب نیک بخش

مش مسیب نیک بخش

پژوهشی--تاریخی --اجتماعی-- ادبی --فرهنگی
مش مسیب نیک بخش

مش مسیب نیک بخش

پژوهشی--تاریخی --اجتماعی-- ادبی --فرهنگی


در روز 14 خرداد در گروه وایبری زرندستان با پیشنهاد یک عضو که یک بیت شعر هر عضوی یک یا دو بیت دیگر به آن اضافه کند مورد استقبال دوستان قرار گرفت که هر کدام با طبع شعر خود بندهایی ر به آن اضافه کردند که در نوع خود جدید بود .
.حالا این اشعار را بدون اضافه یا کم کردن در اینجا برای دیدن دیگران قرار می دهیم:::::
17 نفر در این شعر گویی شرکت نمودند ::::

                                             این مطالب گروه زرندستان است:::
دوستان حالا که یاسر نیست همین شعر اقا محسن خیر اندیش را بمزایده شعری می گذاریم 
هر دوستی یک یا دوبند بر همین وزن به آن اضافه کند .

امشبی را که در آنیم غنیمت شمرید //
شاید ای جان نرسیدیم به فردای دگر//

لطفا آنهایی که خوش ذوق هستند به آن اضافه کنند

1--مست مستم ، مشکن قدر خود ای پنجه غم
من به میخانه‌ام امشب تو برو جای دگر

2--راه پنهانی میخانه نداند همه کس

جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر

3--گر رسیدی بمقامی مشکن دل را چند //
دل بدست آر میازار تو دلهای دگر//

4--مرو ای دوست به اندیشه رسوایی خود

غم فردا همین بس خورد یار دگر

5--همه گفتند که تو خیر بیاندیش ای دوست


چه کنم، این همه را نیست توانم،  تو نگر


6--اندرین شهر که تصحیف به سارق خورده

سد رضا جان تو بکن فکر به شورای دگر

7--چون به فردا برسیم حسرت دیروز خوردیم
قدر امروز بدانیم که دیروز گذشت

8--عالمان برالمان خرده گرفتند ،ولیک
تایچه ها پرشده دیدند !پر از جای دگر

9--ده ما کوره و خشک است و بدون فرهنگ

شهردارا تو بزن جای به ویلای دگر

10--وقت باران جلوی خانه ی ما لوزان است
پای دریاچه ما هم بنمایید تماشای دگر

11--شهردار از دلیجان تا به زرند ذکر میگفت صد بار دگر
خدایا میشود ایا من شوم شهردار بار دگر؟

12--همه جا عشق و سخن نیست،مپرس 
  تو نیابی این شهد را در جای دگر
تو که میدانی الفت من هست به شما
   پس نجوییم این قرار را در عهد دگر
زر و زرندستان چنان با هم انیس گشتند
   که نجوییم این زر در کنج دگر

13--ای که بخت بخسبیدی و خورشید دمید  /
 تو نیابی فرصت خدمت بار  دگر
پس که تا هستی بیا و  کاری بکن/ 
نگاهی، کوچه خاک ما را کن وقت دگر
 
ای تو ای شهردارجانان سخن/
 فرصت غنیمت دان نیابی انرا بار دگر

14--یاسرا شعر چو گفتی همه شاعر گشتند
چون که در مامنیه بودند نه در جای دگر

15--انچنان گم بگشتید به دریای جهول
   راهنمایی نکند خضر دیگر فار دیگر

16--یاسرا نغز تو در شعر دلم را برده
.بحث شورا را بزار وقت دگر


17--گر نگهی چپ افتد بر عالم دردانه ی ما.....
روزگارش رود سوی دگر بار دگر

18--این لودر بهر چه اینجاست عجب واقعه ای

برو ای دوست بکن فکرتو دستگاه دگر


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد